ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

ابوالفضل همه زندگی مامانی و بابایی

تولد بهترین هدیه زندگیم

      همه زندگی مامانی تجربه زندگی یکسالگیت مبارک . همه رو دعوت کرده بودم و دایی ها  خاله ها و به خصوص مامان بزرگ و بابا بزرگ حسابی ازت بابت بودنت تشکر کرده بودن. و شما هم با همکاریت توی مراسم و عکس انداختن لطفشونو جبران کردی.     از کلاه تولدت بدت میومد فکر کنم کشش عزیزت میکرد یا دوست داشتی بگی مامانی من بزرگ شدم بچه که نیستم     همین طور خیره بودی به شمع و کیکت با خودت میگفتی وای خدای من این دیگه چیه   حالا دیگه نوبت شمعاست دیگه داری بزرگ میشی نیایش نمیزاره شما شمع یکی یه دونتو فوت کنی اخه عمه جون بزار اول ابوالفضل فوت کنه بعد روشن می...
16 مرداد 1392

ماه رمضان

  عزیز دلم دیگه مرد شدی میتونی روی صندلی بشینی، غذا بخوری . شیرین کاریت ها که دیگه زبون زده همست اینجا خونه دایی رسول روی صندلی نشستی دختر خاله با دوربین موبایلش داره از تمام رفتارت عکس میندازه قربون خندهای شیرینت بشم   خاله نسرین حواستو با ماشین پرت میکنه نمیذاره کارمونو انجام بدیم     دستای خوشمزتو میخوری   ...
15 مرداد 1392

سفر بعدی

دومین سفر  با خاله معصومه رفتیم سرعین  شما کم کم داشتی با کمک بقیه مینشستی کیفیت عکس پایین ولی دلم نیومد این خنده نازتو نذارم عزیز دلم قربون خندت بشم     ...
15 مرداد 1392

اولین سفر پسر یکی یه دونم

17 اردیبهشت 90 بابایی تصمیم گرفته بود دوتا مناسبتو یعنی سالگرد ازدواجمونو و روز مادرو مشهد باشیم که اولین سفر شما شرع شد که شما 4 ماهت بود  اینجا چون شما نمیتونستی خودت وایستی مامانی نگهت داشته تا بابایی عکستو بندازه  اینجا شما کنار حرم امام رضا با لپ های قرمزت عکس انداختی   داری با حیوونای باغ وحش گپ میزنی       پسر ناز مامان اینجا دیگه کاملا مشخصه    ابوالفضل با خنده نازش داره رضایتشو از گردش توی باغ وحش اعلام میکنه   پسر گلم سفر مشهد با وجود تو لذت بخشتر شد ...
15 مرداد 1392

یک روز خیلی برفی

در یکی از روزهای پر برف خداوند، پسر خوشگلم به خواست خداوند و به کمک فرشتگان پا به دنیا گذاشت. این ناز پسرم در تاریخ 90/9/20 در روز یکشنبه ساعت 7:15 مصادف با 15 محرم در بیمارستان ارتش تبریز به دنیا اومد.               ...
15 مرداد 1392