ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

ابوالفضل همه زندگی مامانی و بابایی

سلام

سلام چند وقته نتونستیم آپ کنیم شرمنده  ابوالفضل حسابی شیطون شده   البته شیطنتش از نوع سوال کردنه   سوال کردنش که شروع میشه بیچاره میشیم  مثلا ماشینا وقتی بوق میزنن ابوالفضل شروع میکنه : مامان چرا آقا بوق میزنه؟ مامانی : ترافیکه  ابوالفضل :چرا ترافیکه؟ مامانی : ماشین زیاده برا همین ابوالفضل : ماشین چرا زیاده؟  مامانی : چون آدما زیادن ابوالفضل : چرا زیادن؟ مامانی : اصلا ولش کن آقا بوق میزنه چون ماشین جلویی نمیره ابوالفضل : چرا ماشین جلویی نمیره  و اما مامان ................................... ...
14 مرداد 1393

کارت تبریک مامان نیکان جون برای ابوالفضل!

اولا عید همگی مبارک  اینم روبوسی عید    مامان نیکان جون علاوه بر تبریک عید به ابوالفضل برامون کارت تبریک فرستاده اینم کارت خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی ممنون مامان نیکان جون عید شماهم مبارک   ...
1 فروردين 1393

سال نو!

نوروز پاسداشت عشق های کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های برزگی که عظمت را کوچک میدانند پس به تو در نوروز سلام میکنم که بزرگترین عشق این کوچکی ...       ...
28 اسفند 1392

برای پسرم

چندتا دوسم داری؟ همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چندتا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم........ ولی وقتی تو ازم پرسیدی چندتا دوسم داری گفتم : یکی!!! چون بزرگترین و قوی ترین عددیه که میشناسم..... دقت کردی که قشنگ ترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین؟ ماه یکیه....  خورشید یکیه...  زمین یکیه....  خدا یکیه .... مادر یکیه .... پدر یکیه .... تو هم یکی هستی .... وسعت عشق من هم به تو یکیه ..... پس اینو بدون از الان و تا همیشه : یکی دوست دارم  ...
28 اسفند 1392

تاخیر!

سلام از اینکه تاخیر طولانی داشتیم شرمنده ابوالفضل حسابی شلوغ شده و فرصت نوشتن ندارم پسر گلم دیگه کامل میتونه حرف بزنه و خواسته هاشو بگه در کنار بازی هایی که میکنه به مامان هم تو کارای خونه کمک میکنه هر روز دوست داشتنی تر و بامزه تر میشه تاب بازی رو خیلی دوست داره و همچنین حقوق همه رو رعایت میکنه چند روز شاید نتونیم بیاییم پیشتون آخه مامان جون و بابا بزرگ و خاله و دایی و زن دایی و پسر دایی ابوالفضل دارن میرن سفر حج برا همین سرمون گرمه مهمونی و همینطور من درحال بافتن یه جلیقه برا ابوالفضل هستم که باهاش عکس میندازیم براتون میزاریم و همچنین از مهمونی ها و شلوغی های ابوالفضل و اینم عکسای ابوالفضل که دختر خاله توی عکس اول به موهای ا...
14 بهمن 1392

تولد دوسالگی

  دوسال چه زود گذشت. امسال روز تولدت مثل دو سال قبل برف میومد و این بهترین خاطره هارو که با اومدن تو ثبت شده بودند رو یادآوری میکرد. دختر خاله فرشته توی تزیین خونه بهمون کمک کرد البته چون یکم دیر اومده بود چیزی که میخواستیم نشد ولی بد هم نبود بهم خوش گذشت و همین طور به تو پسر گلم امیدوارم هزارمین شمع ها رو فوت کنی                         عکس آتلیه    ...
4 دی 1392

تولدت مبارک

چه لطیف است حس آغازی دوباره، و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس...... و چه اندازه عجیب است،روز ابتدای بودن روز میلاد.......... روز تو ! روزی که تو آغاز شدی! تولدت مبارک! ...
19 آذر 1392